۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

بمناسبت روز بزرگداشت مختومقلی

( مصاحبه ای با آقای عبدالرحمان دیه جی)
آخمات مئرادی
سئوال : مختومقلی بعنوان نماد ملی ترکمنها شناخته میشود. شما بعنوان یک فعال فرهنگی ترکمن این مفهوم را چگونه درک و تعبیر میکنید؟
پاسخ : اولا با توجه به این که زبان این مصاحبه فارسی است اجازه بدهید که در مورد نام شاعر تلفظ فارسی آن یعنی مختومقلی را بکار برم... و اما هر ملتی در طی تاریخ خود را نیازمند قهرمانانی می بیند که بتواند آرزوها و آرمانهای خود را در وجود وی ببیند. گاه این قهرمانان را جنگاوران و کشورگشایان شکل می دهند و گاه چهره های علمی و ادبی و فرهنگی. در نگاهی به تاریخ ترکمن مختومقلی را می بینیم که بزرگترین جایگاه را در میان چهره های موثر تاریخی یافته است. دلیل آن از سویی عشق و علاقه وافر ترکمنها به اهل فرهنگ و ادب و هنر است از دیگر سو با توجه به این که در اعصار گذشته متون ادبی بسیار کمی در میان ترکمنها وجود داشته، دیوان مختومقلی به عنوان کتابی که زندگی ترکمنها را با اندیشه و حکمت جاری در آن و اندیشه های والای اجتماعی و سیاسی و تاریخی در برگرفته ارزش خاصی در میان این مردم دارد. »»»
در واقع به عنوان بزرگترین کتاب زمینی شناخته می شود. نگاه ترکمنها به مختومقلی تنها به عنوان یک شاعر کلاسیک برجسته نیست. ترکمنها مختومقلی را ناجی زبان ترکمنی می دانند کسی که زبان رایج در میان ترکمنها را وارد دنیای زیبا و سحرانگیز ادبیات کرده آن را در حد زبان ادبی و هنری ارتقاء داده است که به نظر بنده این خود نوعی انقلاب فرهنگی ملی است. وی کاری کرده که امروز تمام ترکمنها چه در ترکمنستان و چه ایران و چه افغانستان می توانند به یک زبان ادبی واحد بنویسند. بدین ترتیب زبان دیوان وی محور زبان ترکمنی را شکل داده که مانع هر انحراف و تشتت زبانی در میان ترکمنها می شود. این خود اندیشه ملی والای مختومقلی را نشان می دهد که در پی حفظ و حراست و اعتلای زبانی است که در میان مردمش مکالمه می شود.
مختومقلی کسی است که ترکمنها را به اتحاد و استقلال و زندگی تحت یک دولت واحد دعوت می کند و از این نگاه جایگاه یک شخصیت سیاسی را نیز پیدا می کند. در شرایطی که ترکمنها درگیر مسائل طایفه ای بودند و نمی توانستند در برابر دشمنان مهاجم حکومت و لشکری واحد را شکل بدهند این مختومقلی بود که با نگاهی آرمانی ترکمنها را به اتحاد فرا می خوانده است.
تورکمنلر بیر یره باغلاسا بیلی
غورودلار غولزامی دریای نیلی
تکه یموت گوکلن یازیر آلیلی
بیر دولته غوللوق اتسک بأشیمیز
( اگر ترکمنها دست در دست هم نهند
آتششان نیل را خشک خواهد ساخت
تکه و یموت و گوکلان و یازیز و آلیلی
این پنج تیره بایست که حکومتی واحد شکل دهند)
ترکمن، در اشعار این شاعر بزرگ آرمانهای ملی خود را می یابد و از این رو در میان ترکمنها منزلتی بالاتر از یک شاعر را دارد. ترکمن روح مختومقلی را همواره در سرزمین خود جاری و ناظر می یابد و با او و کلامش زندگی می کند.
در شرایطی که از حوادث گذشته بر ترکمنها مخصوصا ترکمنهای ترکمن صحرا در طی اعصار گذشته متون تاریخی کافی در دست نداریم، مخصوصا متونی که توسط خود ترکمنها نوشته شده باشد، این دیوان مختومقلی است که مظالم و ستمهای رفته بر این قوم در کوران زمان را نمایان می سازد.
سئوال: میدانید که همه ساله مراسم روز بزرگداشت مختومقلی با شکوه فراوان از سوی مردم ترکمن برگزار میگردد. بنظر شما امروز مختومقلی از چه جایگاه و منزلتی در میان مردم ترکمن برخوردار است؟
پاسخ : بنده حداقل در مدتی که در ایران و ترکیه بسر بردم هیچ شاعری را ندیدم که بسان مختومقلی از سوی مردم به شکلی فراگیر مورد تکریم قرار گیرد و مراسمهای با شکوه و گسترده ای برایش اجرا شود. بله در آمفی تئاترها و سالنهای کنفرانس شعرای مختلف تحت احترام و تکریم قرار می گیرند اما برخورد ترکمنها با مختومقلی به گونه ای دیگر است؛ یعنی تنها به خواص و اهل شعر و ادب محدود نمی شود. در تمام شهرهای ترکمن صحرا جشن و مراسمهای باشکوه اجرا می شود و جالب اینجاست که این مراسم از سوی خود مردم برگزار می شود و عوام و خواص در آن شرکت می یابند. در این روزها اگر گذرتان به ترکمن صحرا بیافتد احساس خواهید کرد این مردم روزهای عید ملی خود را سپری می کنند. در آخرین روز مراسم مردم از تمام نقاط ترکمن صحرا به سوی مزار مختومقلی در آق توقای می شتابند و اگر بگویم حدود صد هزار نفر در آن روز گرد مختومقلی می آیند اغراق نکرده ام. یعنی با یک جمعیت سیار مواجه می شویم؛ گروهی می آید و گروهی می رود. مختومقلی در میان ترکمنها چنان جایگاهی پیدا کرده که حتی عوامی که شاید کتاب وی را به درستی مطالعه نکرده باشند ناخود آگاه وارد این جریان ملی - فرهنگی می شوند و در مراسمها حضور می یابند. این نشان می دهد که مختومقلی در روح و روان عام و خاص و پیر و کودک و جوان نفوذ یافته است و ناخود آگاه هویت ترکمنی آنها را بارور می سازد.
سئوال : از مختومقلی و اندیشه های او ارزیابی های متفاوتی ارائه میگردد. شما فکر میکنید که اصلی ترین عناصر اندیشه مختومقلی چیست؟
پاسخ : مولوی منظومه ای دارد که طی آن چند نفر در میان تاریکی هر یک از طرفی با دست خود عضوی از بدن فیلی را لمس می کنند و هر یک احساس و درک متفاوت خود را نسبت به آن بیان می کنند . یعنی هر یک با لمس عضوی از بدن حیوان، آن را به چیزی شباهت می دهند. در حالی که کلیت آن اعضاء موجودی بنام فیل را شکل می دهد. در مواجه با دیوان مختومقلی نیز معمولا هر کس سعی می کند که از زاویه دید خود به تعریف آن بپردازد. از میان این تعاریف دو نوع نظر توجهم را جلب می کند. یکی این که بخشی از روحانیون تمام تلاششان بر این است که مختومقلی را تنها شخصیتی عالم و اندیشمندی دینی نشان دهند و گاه با بیانی افراطی می گویند که مختومقلی شاعر نیست بلکه یک عارف است. در حالی که این دو عنصر هیچ منافاتی با هم ندارد. درست مثل این است که شما بگویید مولوی یک شاعر نیست بلکه یک عارف است و یا صمد بهرنگی یک نویسنده نیست بلکه یک معلم است. در حالی که جهانیان مولوی را شاعری متصوف می شناسند و بهرنگی نیز یک معلم نویسنده بوده است. شعر زبان شاعر است و اندیشه وی محتوی آن. قالب و محتوی را نمی توان از هم جدا کرد. این گروه بسیار سعی دارند که تمام اشعار عاشقانه مختومقلی را عرفانی نشان بدهند. در حالی که مختومقلی هم اشعار عاشقانه زمینی سروده و هم آسمانی. و هر یک از آنها را می توان با کمی تعمق و تامل از هم تفکیک کرد. مختومقلی به هر حال یک انسان بوده و در اشعارش علنا از دختری بنام منگلی سخن می گوید که نمی تواند به وصال وی دست یابد. البته بسیاری از خود عرفا نیز معتقدند که «المجاز قنطره الحقیقه» یعنی عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی. مختومقلی نیز پس از طی مراحل عشق مجازی به عشق حقیقی رسیده است. از دیگر سو در دوره کمونیزم شوروی سعی می شده که حتی اشعار عرفانی مختومقلی نیز به شکل اشعار عاشقانه مجازی نشان داده شوند. به عنوان مثال در فیلم مختومقلی اثر آلتی قارلیف در آن بخشی که مختومقلی به دنبال منگلی شعر « نامه سن» را می خواند به این شعر آسمانی وجهه ای زمینی داده می شود.
دیوان مختومقلی برای هر یک از خوانندگان خود تحفه ای دارد. قوت دیوان وی این است که تمام اقشار مردمی را مخاطب خود قرار داده است. هم برای عارف و مرد دین هم برای مرد ساده روستایی هم برای سیاستمرد آزادیخواه هم برای منتقد اجتماع حرفی برای گفتن دارد. وی حتی به مسائل جزیی زندگی ترکمن نیز پرداخته و استفاده از مواد نشئه انگیز را مورد انتقاد قرار می دهد. بنده گاه به هنگام ورق زدن دیوان این اندیشمند ترکمن احساس می کنم که وی بیش از آنکه درد شعر نوشتن را داشته در پی نگارش کتاب راهگشای زندگی ترکمن بوده است. به نظرم وی قصد داشته که با زبان شعر، راه درست زندگی را به ترکمنها نشان دهد. از این رو مجموعه اشعار مختومقلی از هر زاویه ای جلب توجه می کند و می توان دیوان وی را به عنوان یک مدل زندگی که کلیتی را در خود جای داده پذیرفت.
در این میان برای بنده نیز با توجه به بافت شخصیتی و عقیدتی ام با علائق سیاسی اجتماعی، طبیعی است که اشعار سیاسی اجتماعی و ملی مختومقلی بیشتر جلب توجه می کند. من امروز اگر بخواهم در پی اشعار عرفانی و اخلاقی و نصیحت امیز شعرا باشم آنها را می توانم در اشعار حافظ و مولوی و سعدی و حتی شاعران ترکمن چون صوفی الله یار و دولت محمد آزادی بیابم. اما ظلمهای رفته بر ترکمنها و برگهای تاریخ گذشتگانم و آرمانهای ملی ترکمن را تنها و تنها در اشعار مختومقلی می توانم بیابم و از این نظر اشعار ملی و آزادیخواهانه مختومقلی برایم بسیار ارزشمند هستند. در این میان، وقتی می بینم که محققی چون «والري ولاديميرويچ بارتلد» اذعان می دارد که از میان خلقهای ترک تنها ترکمنها هستند که شاعر ملی بزرگی چون مختومقلی دارند، احساس غرور می کنم.
سئوال : اخیرا کتاب دوجلدی بنام دیوان مختومقلی فراغی ( متن انتقادی)، نوشته نورمحمد عاشورپور منتشر گردید. ارزیابی شما از این اثر چیست؟
پاسخ : بنده هنوز موفق به مطالعه این کتاب نشدم اما با مرحوم عاشور پور آشنایی نزدیک داشتم. ایشان از اقوام بسیار نزدیک من هستند. عاشورپو شخصیت بسیار اندیشمند و والایی بود. کسی نبود که حقیقت را فدای مصلحت کند. او از محققان و منتقدان بسیار نادر ادبیات ترکمنستان بود. در نشستهایی که من در خانه اش با وی داشتم به حرفها و دلایلش به خوبی گوش دادم. وی برای ادعاهای خود دلایل بسیار متقن و علمی ارائه می کرد که عقل سلیم نمی توانست به آنها نه بگوید.
اما باید اعتراف کنم که دلم نمی خواست این حقیقت تلخ را قبول کنم که شعرهای زیبایی چون «تورکمنینگ» و «سن فتاح» و «شیر غازی» متعلق به مختومقلی نباشند. امروز ما شعر «تورکمنینگ» را به عنوان سرود ملی ترکمنها پذیرفته ایم و می توان گفت که این شعر در میان آزاداندیشان ترکمن معروفترین شعر منتسب به مختومقلی است. بنده در این مورد به مصلحت اندیشی معتقدم. به نظر من اکنون مختومقلی تنها یک فرد نیست بلکه سمبل ملی ملت ترکمن است و این نگرش بیشتر از اشعار ملی وی نشات می گیرد. در چنین حالتی شکستن این اسطوره ملی و کاستن ابهت وی را هرگز به مصلحت نمی دانم. به نظرم حتی اگر این اشعار به مختومقلی تعلق نداشته باشند، در صورتی که از عظمت وی نکاهند (و شاید بیافزایند) حذف آنها از دیوان مختومقلی منطقی نمی دانم. البته می توان اشعار زاید را حذف کرد.
امروز روح ملی ترکمن با زبان و تاریخ و آرمانهایش در مختومقلی خلاصه می شود . از این رو هر اصلاحی که بخواهد در دیوان وی انجام گیرد باید ارزشهای فوق را مد نظر قرار دهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر